آنیتا جونمآنیتا جونم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

آنیتا،بهانه شیرین زندگی ما

واکسن

بالاخره مامانم موفق شد منو ببره واکسن 18 ماهگیمو بزنم. خیلی برنامه ریزی میکرد برا این کار ولی من فقط تونستم 2 هفته به تاخیر بندازمش   (91/2/27) . از حموم اومدم و اجازه ندادم موهامو خشک کنن و اینجوری شد که سرما خوردم و نرفتم واکسنمو بزنم. برای واکسن های قبلیم همیشه من و مامان بودیم و یه نفر دیگه هم همرامون میومد و بعدشم میرفتیم خونه مادرجون و من می تونستیم کلی برای همه شون ناز کنم و بذارم ببوسن جای واکسنمو اما این دفعه مامانم منو تنهایی برد. مامانم مارموذ بازی درآورد و به هیشکی نگفت که قراره فردا صب با هم کجا بریم. هرچی من سعی کردم بگم ولی کسی که گوش نمیده، همه سرشون به کار خودشونه و اون حرفایی رو که دوس دارن می شنو...
17 خرداد 1391
1